English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7386 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
option of inspection U خیار رویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection U بازرسی
inspection U تفتیش
inspection U بازدید معاینه
inspection U سرکشی
inspection U بازبینی
inspection U بازدید
inspection U معاینه
inspection U بازرسی و بازبینی
inspection U نظارت
inspection well U چاه بازدید
inspection U بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
inspection U امتحان
for [your/our] inspection U برای بازرسی
inspection certificate U گواهی نظارت
inspection shaft U میله بازدید
inspection certificate U گواهی بازرسی
destination inspection U بازدید در مقصد
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
barrier inspection U بازدید ازموانع
barrier inspection U بازدید کنار جاده
before flight inspection U بازدید قبل از پرواز
inspection lamp U لامپ کنترل
inspection hole U روزنه بازبینی
inspection gallery U راهروبازدید
inspection clause U ماده نظارت
inspection gallery U دالان بازرسی گالری بازدید
inspection gallery U دالان بازدید
certificate of inspection U گواهی بازرسی
inspection clause U بند نظارت
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
afterflight inspection U بازدید بعد از پرواز
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
inspection plug U توپینظارت
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
site inspection U معاینه محل
radiographic inspection U معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
radiographic inspection U معاینه رونتگن
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection test U ازمایش کار
inspection light U امتحاننور
magnetic inspection U بازرسی مغناطیسی
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
option U حق انتخاب
zero option U پیشنهادیکهدرآنیکطرفتنهادرصورتیسلاحهایهستهایراازبینخواهدبردکهطرفدیگرنیزچنینکند
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
option U انتخاب
option U کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option U اختیار خریدیا فروش
option U ترجیح
option U اختیار معامله
option U حق باشگاه در تمدید قرارداد
option U خیار
option U خیارات
option U عملی که انتخاب میشود
option U اختیار
option U شق انتخاب شده
option U خصیصه اختیاری
option U ازادی
option U افهار میل
option U گزینه
co option U پذیرفتن بعنوان همکار
contractor inspection system U سیستم بازرسی پیمانها
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
As I see . In my view ( option) . U به نظرمن ( درنظرمن )
option of loss U خیار غبن
option of trickery U خیار تدلیس
play out one's option U ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
to make one's option U اختیار کردن
seller's option U اختیار فروشنده
soft option U انتخابآسانترینراه
seller's option U option
seller's option U انتخاب فروشنده
local option U اختیار تعیین محل معینی
option of conditions U خیار شرط
option of condition U خیار شرط
option of animals U خیار حیوان
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
option dealing U سفته بازی روی ترقی سهام
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
make option U جعل خیار
lock option U اختیار کاربرد قفل
local option U اختیار تعیین چیزی درمحل
call option U خرید به شرط خیار
option of deception U خیار غبن
option of defect U خیار عیب
option dealing U معاملات اختیاری
option of fraud U خیار تدلیس
expire of option U انقضاء خیار
expire of option U انقضاء مدت خیار
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
default option U انتخاب قرار دادی
call option U خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
option of incorrect description U خیار تخلف وصف
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
contingency option program U برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
option of meeting place U خیار مجلس
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
option of unfulfilled conditions U خیار تخلف شرط
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
option of contract invalid in part U خیار تبعیض صفقه
option of sales unfulfilled in part U خیار تبعض صفقه
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
Recent search history Forum search
3ترجمه می توانی نیایی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com